شهداء حرم / کلنا عباسک یا زینب
از مجاهدین لبنانی و از فرماندهان حزبالله بود که مدتها در انتظار شهادت و در دفاع از حریم اهل بیت(ع) جنگیده بود. همرزمانش در وصف شهامت و شجاعتش میگویند که بدون هیچ ترسی روی خاکریز میرفت هراسی از مرگ نداشت این شجاعت و جسارت در او و نوع رزمش چنان مشهود بود که همه از آن سخن میگفتند، صدای فریاد «لبیک یا زینب»اش برای همه آشنا بود. در آخر قلبش مورد اصابت گلوله تک تیرانداز تکفیری قرار گرفت و همانطور که آرزو میکرد در مسیری که مجاهدانه و شجاعانه در آن جنگید به شهادت رسید.
شهید «وسام محسن شرفالدین» ملقب به "سید نصرالله" یکی از فرماندهان حزب الله لبنان یکی از شهدای مدافع حرمی است که حدود دو سال پیش طی عملیات نظامی در غوطه و در حومه دمشق به شهادت رسید. حزب الله لبنان طی بیانیه ای با تبریک و تسلیت به مناسبت شهادت این فرمانده خود اعلام کرده بود «مقاومت اسلامی با افتخار و سربلندی شهادت یکی دیگر از قهرمانان خود را که درحال انجام وظیفه جهادی خود برای دفاع از امت اسلامی و مقدسات بوده است اعلام میکند».
پیکر این شهید بزرگوار با حضور خیل عظیم مردم منطقه، سران حزبی و کشوری و علمای منطقه تشییع شد، پس از اینکه «شیخ عبدالکریم عبید» در منطقه "جبانة البلدة" بر پیکر شهید سید وسام محسن شرف الدین نماز اقامه کرد، پیکر این فرمانده حزب الله با شعار "لبیک یاحسین(ع)، لبیک یا زینب(س)" در جوار دیگر همرزمان شهیدش در روستای زادگاهش "رشکنانیه" به خاک سپرده شد.
حرفه او؛ جهاد در راه خدا بود/به هیچ قیمتی آن را کنار نمیزد
«میادة حسن» همسر فرمانده شهید مدافع حرم حزبالله «وسام شرف الدین» در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در معرفی همسر شهیدش میگوید: وسام شرفالدین ملقب به سید نصرالله هنگام شهادت 38 سال داشت. او در خانوادهای با دو خواهر و دو برادر زندگی میکرد و پس از ازدواج نیز خداوند سه فرزند که شامل دو دختر و یک پسر بود به او عطا کرد. حرفه همیشگی او جهاد در راه خدا بود و او هیچ وقت به هیچ قیمتی حاضر نمیشد این جهاد را با چیز دیگری تعویض کند و آن را کنار بگذارد.
شهید وسام شرکت در جنگی را که حریم اهل بیت(ع) را تهدید میکند، واجب میدانست
او در پاسخ به اینکه برای برخی شاید باورکردنی نباشد که چطور یک فرد خانواده خود را رها میکند و چه احساس تکلیفی باعث میشود که در این روزها به سوریه برود و در دفاع از حرم اهل بیت(ع) به جنگ با تکفیریها برود، تکفیریهایی که تا حد بسیار بالایی خباثت دارند و از هیچ جنایتی فروگذار نیستند، میگوید: وقتی یک فرد با جنگهایی رو به رو میشود که به شیعیان و حرم ها و مکانهای دینی آنها مربوط میشود با کمال میل و رغبت تمایل دارند تا در آن شرکت داشته باشند. آنها شرکت در چنین جنگی را برای خود لازم میدانند و سربازی که چنین اعتقادی دارد وقتی از این امر واجب برای خودش سرباز زند، پیش وجدان خویش احساس گناه میکند.
جنگ امروز اهل مقاومت و نیروهای تکفیری مانند واقعه کربلاست
همسر شهید ادامه میدهد: شهید وسام بر این باور بود که دفاع از حرمهای اهل بیت(ع) بر او واجب حتمی است و اگر این واجب را انجام ندهد خودش را در برابر خطایی که اتفاق میافتد مقصر میداند و این احساس تقصیر و گناه او را رها نخواهد کرد و این جنگی که بین اهل مقاومت و نیروهای تکفیری در حال وقوع است مانند واقعه کربلاست.
شهید همیشه از معجزات میان مجاهدان سخن میگفت/با فریاد لبیک «یازینب» و لبیک «یا صاحب الزمان» میجنگیدند
او به این سوال که آیا شهید از مواجهه نیروهای مقاومت با تکفیریها روایت خاصی تعریف کردهاند؟ برای مثال مطالبی را که بیانگر عمق اعتقادی رزمندگان و شجاعت های آنان یا از امدادهای غیبی باشد، پاسخ میدهد: شهید وسام غالبا از درگیریها و رویاروییهایی نیروهای تکفیری و حزبالله سخت میگفت اما بیشتر از آنکه از تکفیریها بگوید از عجایب مبارزات ضدتکفیریها میگفت. او همیشه با شگفتی از معجزاتی که در میان مجاهدان جوان رخ میداد صحبت میکرد و توصیف میکرد که چگونه این مجاهدان جوان بدون ترس از کشته شدن با فریادهای لبیک «یازینب» و لبیک «یا صاحب الزمان» میجنگیدند.
شهید وسام میگفت شیعه امام حسین(ع) از مرگ نمیهراسد
او همیشه توصیفات خودش را میگفت اما در آخر معتقد بود این شجاعت قابل وصف نیست نمیتوان در قالب کلمات و جملات آنها را به روشنی وصف کرد. شهید وسام میگفت آنها این شجاعت و دلاوری را از غیورترین مردان خدا یعنی حضرت ابوالفضل العباس(ع) آموختهاند. میگفت شیعه امام حسین(ع) از مرگ نمیهراسد و آنقدر میجنگند تا جانشان را در راه مقاومت و دفاع از حرم حضرت زینب(س) فدا کنند.
مقاومت در منطقه تا روزی که عدل با حضور امام غائب حکمفرما شود، باقیست
همسر شهید میگوید: شهید وسام با توجه به اینکه بحث مقاومت در سوریه و عراق هنوز ادامه دارد، مقاومت را موضوعی نمیدانست که به مرزهای جغرافیایی محدود باشد، شهید آنچه را که در سوریه و عراق رخ میداد را مسیری میدانست که باید در آن حرکت کنیم، میگفت این مسیر رهاشدنی نیست. نباید فراموشش کرد و یا بیاعتنا بود. در نظر او این مسیر تا روزی که عدل و داد با حضور دولت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) حکمفرما شود، باقی خواهد بود.
حب حضرت زینب(س) به قدری زیاد بود که نمیگذاشت مانع از رفتن وسام شویم
«میادة حسن» همسر فرمانده شهید مدافع حرم حزبالله «وسام شرف الدین» در پاسخ به این سوال که آیا خانواده شهید، در جریان رفت و آمدها و مبارزاتشان بودند؟ و با خطراتی که او را در این سفر تهدید میکرد مخالفتی نداشتند میگوید: همهمان میدانستیم شهید به سوریه میرود، نگرانی داشتیم و این هراس و نگرانی در مقابل او را انکار نمیکنیم اما حب و عشق به حضرت زینب(س) بیشتر از این هراسها و دلواپسیها بود. آنقدری زیاد بود که کسی نتواند مانع رفتن او برای دفاع از حرمهای مقدس شود.
او حرفش را با یک مثال تکمیل میکند و ادامه میدهد: خودمان را اگر لحظهای در زمان اهل بیت(ع) متصور شویم میبینیم که اگر ما از اصحاب امام حسین(ع) بودیم آیا ایشان را از اینکه به دفاع نوه رسول خدا برود و دین اسلام را یاری کند منع میکردیم؟ هیچوقت اینگونه نخواهد بود.
شهید همیشه خندهرو بود؛ این لبخند حتی در قبر هم از او جدا نشد
همسر وسام شرفالدین از خصوصیات اخلاقی شهید، نوع رابطه ایشان با امام خامنهای و امام خمینی(ره) و سید حسن نصر الله و شهید چنین میگوید: شهید وسام شخصیتی جذاب و خاص داشت. همیشه بشاش و خندهرو بود. انرژی خاصی در صورتش موج میزد و لبخندی که همیشه همراهش بود حتی در قبر هم از او جدا نشد. میتوانم به طور کلی بگویم ایشان مجموعهای از خصلتهای اخلاقی و ایمانی بود که از مکتب سیدالشهدا(ع) تغدیه میشد.
همیشه سوره واقعه را تلاوت میکرد و از صله رحم بسیار سخن میگفت
او در ادامه سخنانش؛ بخش دیگری از ویژگیهای همسر شهیدش را توصیف میکند و میگوید: او اهتمام زیادی به نماز و مخصوصاً نماز شب داشت. همیشه سوره واقعه را تلاوت میکرد و نماز شبش ترک نمیشد. از صله رحم بسیار سخن میگفت و به آن عمل میکرد. او همیشه فانی بودن دنیا را به خود و اطرافیان تذکر میداد و بر این اساس میگفت که باید از لذتهای این دنیای فانی هم فاصله بگیریم.
علاقه وسام به امام خامنهای طعم دیگری داشت/از فتاوای ایشان اطلاع کامل داشت
میادة حسن ادمه میدهد: ایشان شخصیتی دوستداشتنی داشت نزد همگان مجبوب بود و هرکس چهره زیبای این شهید را میدید به محبت و عشق ایشان نسبت به خدا و مسیر شهادت پی میبرد. شهید وسام علاقه خاصی به امام خامنهای داشت به قول خودمان علاقهاش به ایشان طعم دیگری داشت. کتابهای ایشان را به خوبی و با دقت مطالعه میکرد. از فتاوای امام خامنهای به طور کامل اطلاع داشت و در یک کلام عشق بسیارش به ایشان قابل وصف نیست.
امام خمینی(ره) را الگوی خود میدانست/میگفت پاکی و ایمان نوه رسول خدا را در چهره سیدحسن نصرالله میبیند
همسر شهید تصریح میکند: او همچنین امام خمینی(ره) را نیز الگویی برای خود و دیگر مجاهدان و مایه عزت و افتخار میدانست. شهید، سیدحسن نصرالله را بسیار دوست داشت در چهره او پاکی و ایمان نوه رسول خدا را میدید و اعتقاد داشت شخصیت این مرد به قدری بزرگ است که حتی ارزش خون و جان او در برابر بزرگی او کوچک و اندک است.
با اصابت گلوله تکتیرانداز به قلبش شهید شد
او نحوه شهادت همسرش را اینگونه توضیح میدهد و میگوید: ظهر روز چهارشنبه 27 نوامبر سال 2013 با گلوله تک تیرانداز به پایین قلبش به شهادت رسید و در روز بعد یعنی جمعه تشییع و به خاک سپرده شد. ما در ابتدا باور نمیکردم شهادت او را، و این در حالی بود که شهید وسام دائماً و پیوسته به یاد خدا بود و به یاد شهادت همه دوستانی که در کنار او به شهادت رسیدهاند. او هم مدتها بود که میخواست برود. «ولکن سبحان الله» و او کسی است که صبر و بردباری را به خانوادههای شهدا میدهد.